ماه و برکه | ||||||||
سید مهدی شجاعی درقسمتی برای کودکان حضرت زینب سلام الله علیه می نویسد .
فرزندان زینب سلام الله علیها ،«عون» و«محمد» که هر دو را به میدان کربلا آورده است. این اگرچه ایثار تمامی دارایی زینب است اما همه مساله این نیست که نگاهی بس عظیم و عمیق می طلبد. زینب در عاشورا مادر همه ی جوانان است و تیمارگر تمامی مجروحان و غمخوار همه ی کشتگان؛ وقتی علی اکبر علیه السلام از اسب بر زمین می افتد و می غلتد، این زینب است که جامه می درد و روی می خراشد و با فریاد «مادر!مادر!»، خود را بر جنازه او می افکند و اشک مادرانه می ریزد.
وقتی سر و روی قاسم دلاور با خاک آشنا می شود، اولین سایه مهری که بر بالای خویش گسترده می بیند، مهربانی زینب است با نوای آرام بخش: مادرم! عزیزم! فرزندم!
و اولین زلال کوثری که با گونه خویش می چشد، اشک حیات آفرین زینب است با ترانه و ترنّم: پسرم! نازنینم! پاره جگرم! و نه فقط علی اکبر و قاسم، که علی اصغر و عبدالله و هر جوان و نوجوان و کودکی که در خاک عاشورا به خون می غلتد، زینب را مادرانه بالای سر خویش می بیند و آخرین رهتوشه مهر را، برای سفر از او می ستاند. حال دو جوان، دو سرو، دو رعنا، دو ماهی بر خاک می تپند، اما حضور هیچ دست مادرانه ای را حس نمی کنند که از این سو به آن سویشان کند، غبار از چشمانشان بسترد و خون از چهرهایشان کنار بزند. شگفتا! زینب حاضر، زینب ناظر، زینب مادر کجاست؟ مگر ندیده است فرو افتادن این دو نخل را؟ چرا مادری نمی کند؟ چرا رخ نمی نماید؟ چرا چهره نشان نمی دهد؟ مگر کیستند این دو جوان؟ مگر صحابی نیستند؟ مگر هاشمی نیستند؟ پس کجایی زینب؟! - این هر دو جوان منند؛ عون و محمداند؛ دو هدیه ناقابلند به پیشگاه برادر، به درگاه امام، امام برادر. آدم هدیه را که به رخ نمی کشد؛ به دنبال قربانی ناقابلش که ضجه و مویه نمی کند؛ من مادر همه هستم. شرط ادب نیست به دنبال این دو پیشکش کوچک، دل برادر را سوزاندن و اندوه او را برانگیختن. نه، شرط ادب نیست حضور یافتن و از حال و روز قربانی خود پرسیدن. عجبا! ادب هنوز با کلاس درس تو فاصله دارد. تو عالی ترین مربی ادبی، و فرهنگ ادب، واژه هایش را زینب! از تو وام می گیرد. تو نیامدی، اما ببین! از شکاف این خیمه ها نگاه کن! این غبار اسب حسین است که بی تاب به سوی این دو جنازه پیش می تازد. این شاهین که بی قرار از آسمان اسب فرود می آید و دو بالش را بستر این دو سرو می کند، حسین است. ببین! هدیه هایت را چگونه در آغوش می فشرد، ببین! چگونه با اشک هایش غبار از چهره جوانانت می شوید. این ترنم لطیف و پدرانه حسین را حتماً در گوش جوانانت می شنوی که: «پسرم! عزیزم! دردانه ام! پاره جگرم!» سه شنبه 91/8/30 .:. 12:25 صبح .:. احمد
نظرات ()
بسم الله الرحمن الرحیم
کاروانی رو به غدیر دارد و کاروانی عزمِ کربلا.
وقتی غدیر فراموش شد محرم برپا شد. محرم عزای نادیده گرفتن غدیر است. چهارشنبه 91/8/24 .:. 9:51 عصر .:. منتظران ظهور
نظرات ()
ذی الحجه آخرین ماه سال قمری و یکی از مبارک ترین، با شکوه ترین و پرخاطره ترین ماهها برای مسلمانان به ویژه شیعیان جهان می باشد . در این ماه برگهای زرین و مسرت بخشی در تاریخ اسلام رقم خورده و به عنوان میراث جاویدان برای جهان اسلام به یادگار مانده است . از مناسبتهای سرورآفرین این ماه می توان به اول ماه، روز ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا علیهما السلام و تولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن اشاره کرد . روز نهم و دهم به ترتیب روزهای عرفه و عید قربان روزهای پر شکوه اعمال حج را در پی دارد . ولادت امام هادی علیه السلام در روز پانزدهم، حماسه جاویدان عید غدیر در روز هجدهم، ماجرای افتخارآفرین خاتم بخشی علی علیه السلام و نزول آیه ولایت در روز بیست و چهارم و اعطای مدال افتخار «هل اتی » از سوی خداوند متعال به اهل بیت علیهم السلام به خاطر ایثار و فداکاری آن بزرگواران در روز بیست و پنجم این ماه، زینت بخش صفحات تاریخ اسلام گردیده است .
جمعه 91/8/19 .:. 3:30 عصر .:. منتظران ظهور
نظرات ()
مباهله یعنی چه؟ معنای لغوی این کلمه مباهله: مباهله از ریشه "بهل" و بر وزن "مُفاعِلَة" است. این کلمه از نظر لغت سه معنا دارد: 1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛ 2- دعایى که همراه با تضرع و اصرار باشد؛ 3- کم بودن آب. اما معناى اصطلاحى آن: زمانى که دو یا چند نفر بر سر مسئلهاى اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خداوند تضرع مىکنند و از خداوند مىخواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا نموده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد. با توجه به معناى اصطلاحى مباهله، ماده اصلى مباهله هم مى تواند «بهل» به معناى "رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد" و هم «بهل» به معناى "دعاى همراه با اصرار و تضرع"؛ زیرا در مباهله هر یک از طرفین براى طرف مقابل خویش درخواست لعن مى کند و لعنت خدا چیزى غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست. از این جهت، مباهله با معناى اول سازگار است و از آن جهت که مباهله دعایى معمولى نیست، بلکه همراه باتضرع و اصرار است، با معنى دوم هماهنگ است. تهیه و تنظیم برای تبیان: حسین عسگری جمعه 91/8/19 .:. 11:19 صبح .:. احمد
نظرات ()
با تشکر از استاد حاج ارشد نوری اردبیلی منافقین از مدتها پیش از غدیر، صفوف خود را بر ضد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و برنامه های آن حضرت مستحکم می کردند و نقشه های کوتاه مدتی را در مقاطع حساس به اجرا در می آوردند. در حجة الوداع که متوجه نزدیکی رحلت حضرت و نیز تصمیم او برای تعیین رسمی جانشین خود شدند، دست به اقدامات اساسی زدند و خود را برای روزهای بعد از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آماده کردند، و اینجا بود که خط کفر و نفاق و عصیان دست به دست هم داده بودند. جاسوسانی هم به طور دائم اخبار را درباره ی جزئیات تصمیم های حضرت به آنها می رساندند. صحیفه ملعونه اول نطفه ی توطئه آنگاه منعقد شد که ابتدا دو نفر از منافقین در یک تصمیم اساسی با هم پیمانی بستند، و آن این بود که اگر محمدص از دنیا رفت یا کشته شد نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود سه نفر دیگر هم در این تصمیم با آنها هم پیمان شدند، و اولین قرارداد و معاهده را در کنار کعبه بین خود امضا کردند، و آن را داخل کعبه زیر خاک پنهان نمودند تا سندی برای التزام عملی آنان به پیمانشان باشد سه شنبه 91/8/16 .:. 12:4 صبح .:. احمد
نظرات ()
زیارت نامه غدیر منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه ) امام علی النقی علیه السلام ، در سالی که معتصم عباسی آن حضرت را از مدینه به سامرا آورد، در روز عید غدیر به نجف آمدند و امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کردند و زیارت نامه مفصلی که یک دوره کامل اعتقادی درباره فرهنگ غدیر است، خواندند و ماجرای غدیر را چنین بیان فرمودند : «من شهادت می دهم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آنچه درباره تو از سوی خدا نازل شده بود ابلاغ کرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولایت تو را بر امتش واجب کرد و برای تو از آنان بیعت گرفت و تو را صاحب اختیار مؤمنان قرار داد، همان گونه که خداوند این مقام را برای تو قرار داده بود. سپس خدا را بر این مطلب شاهد گرفت و فرمود: آیا فرمان الهی را به شما نرساندم؟ گفتند: آری رساندی. فرمود: خدایا شاهد باش و تو برای شاهد بودن و قضاوت بین بندگان کافی هستی». پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شاهدِ ابوذر، و ابوذر شاهد بر غدیر یکشنبه 91/8/14 .:. 8:17 عصر .:. احمد
نظرات ()
غدیر گذشت و اینک کربلا را در پیش رو داریم، در غدیر از علی (ع) گفتیم و اینک از حسین (ع) می گوییم از آنان که آمده بودند تا ما را با دنیای بهتر دیگری آشنا کنند. آنان که جز سعادت دنیا و آخرت چیز دیگریبرای ما نمیخواستند. آری حسین (ع) آمده بود تا پنجره ای را به روی آسمان آبی عشق بگشاید تا بلکه نسیمی الهی بر ما بوزد ، حسین (ع) آمده بود تا پلی بر روی کرانه های رودخانه خروشان زندگی ما بزند، اوآمده بودتا مرهمی تسکین بخش بر زخم های چرکین شده ما در طول تاریخ باشد ، آری حسین (ع) هم آمده بود و هم آماده بود تا همههستی خود را برای زنده ماندن انسانیت بدهد، تا تاریخ درس آزادی و آزادگی و ایثار و از خودگذشتگی را فراموش نکند. کربلا از غدیر شروع شد و جوهره حرکت عاشورا، حرکتی کاملا سیاسی، اجتماعی وفرهنگی بود. عاشورا حرکتیانقلابی برضد انحراف سیاسی و دینی زمان بود و قیام عاشورا جلوه ای از حق خواهی و باطل ستیزی که والاترینرکن در یک جامعه اسلامی است می باشد. بنابراین قیام عاشورا یک نهضت حساب شده و با برنامه بود، نه یک شورش کور و بی هدف. یکشنبه 91/8/14 .:. 7:0 عصر .:. منتظران ظهور
نظرات ()
و غدیر، کمال نبوت است و دنباله مسیری که پیامبر ترسیم کرده، تا هر چه رنگ و بوى تعصب را بشوید و هرچه دیوار تبعیض را بکوبد. غدیر، اتمام نعمت است و لطف خداست بر سر اهالى زمین تا با عدالت علوى، باقیمانده رسوم جاهلیت را بشکند و هرزههاى شرک و نفاق را برچیند. غدیر، پایان رسالت است و على «علیهالسلام» مولا مى شود، تا پرچم پیامبر را پس از او به دست بگیرد و لباس رزم بپوشد براى آزادى بندگان خدا و برای هدایت دین... غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى سرخ که اولش مدینه است، وسطش کربلاست و آخرش ظهور. این عید را بر تمام شیعیان جهان تبریک می گویم. انشااله در پناه حق پایدار باشید. شنبه 91/8/13 .:. 11:35 صبح .:. منتظران ظهور
نظرات ()
گزارش دقیق و کاملی از واقعه غدیر ارائه اصل هر واقعه برای مغزهایی که قدرت تفکر دارند بسیاری از جوانب امر را بدون نیاز به هیچ کمک فکری روشن می کند و نیازی به تفسیر آن با گرایش های خاص نیست. باید به جای گفتن صِرف جمله «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌ مَولاهُ»، صورت کاملی از این ماجرای عظیم سه روزه عرضه شود، تا قدرت فکر به طور طبیعی نتایج آن را به دست آورد . اهمیت غدیر شاید نقطه آغاز کنجکاوی درباره غدیر این باشد که چرا غدیر در بین وقایع اسلام برجستگی پیدا کرده و هم در مباحث اعتقادی و هم در مباحث تاریخی جایگاه ویژه ای یافته است. بیان این مطلب در واقع نشان دادن عیار غدیر در محک تجربه های اعتقادی و تاریخی است. چقدر توانسته ایم با غدیر باشیم؟ آنچه برای مردم امروز مطرح است خط اتصالی است که بتواند آنان را به چهارده قرن پیش متصل کند و وظایف قلبی و اعتقادی و عملی آنان را درباره غدیر به آنها بشناساند. نسل امروز می پرسد: آیا برای غدیر جایی که در زندگی ما باید پر کند در نظر گرفته ایم؟ آیا می توانیم ادعا کنیم که اگر در بیابان غدیر بودیم سخن حضرت را به خوبی درک می کردیم و کمر همت به عمل کردن بدان می بستیم؟ غدیر یعنی تسلیم از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: این ولایت که شما در آن از خود ما بر ما مقدم هستید، چیست؟ فرمود: «گوش جان سپردن و اطاعت در همه موارد؛ آنچه دوست بدارید و آنچه شما را خوش نیاید». جمعه 91/8/12 .:. 9:3 عصر .:. احمد
نظرات ()
در انتهای باغ گوئی زِویران وحشت درد آزادی مرگ؛ دستی مرا به سوی خود می خواند. و چشمان پُرزِاشک و لبخند سرد برگونه نم ناک، چون رقص ستاره های نورافشان، در دیدار ابر و بارش باران، گاه می بارد، وگاه طوفانیش لبخندیست سهمگین، که چشم می بیند و دل به تلاطمش می نشیند.در این غربت، دراین دیار، آسمان چه می داند بر سرم چه گذشت، داغی و تب داری زمین بود و آفتاب و بی مهریش، دستان پُر زخار بیابان و گزهای اطراف، خنده های وحشی؛ وسیاه چال خاموش زودتر از مرگ روح خسته را در خاک نهاده بودند. ولی هزار صدای خاموش، همچون غریبی تنها، در زیر آلاچیق سکوت برگ های پائیزی را بر در پوشانده، و فانوس های پُر نور را خاموش ساخته، نورش گشته بود سوسوئی تلخ، مهمان خانه صدای کفتال بود ونعره های زندانبان، دستان سرد وسنگین و چشمان منتظر، گاه با برهم نهادن پلکی سنگین، زندانبان در مصلوب شده را خواهد گشود. جمعه 91/8/12 .:. 2:34 عصر .:. منتظران ظهور
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|