سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماه و برکه
 
ثامن تم
نویسندگان
لینک دوستان
Image Hosted by Free Photo Hosting at IranXM
طراح قالب
ثامن تـــم

غدیر

با تشکر از استاد حاج ارشد نوری اردبیلی      

منافقین از مدتها پیش از غدیر، صفوف خود را بر ضد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و برنامه های آن حضرت مستحکم می کردند و نقشه های کوتاه مدتی را در مقاطع حساس به اجرا در می آوردند.

در حجة الوداع که متوجه نزدیکی رحلت حضرت و نیز تصمیم او برای تعیین رسمی جانشین خود شدند، دست به اقدامات اساسی زدند و خود را برای روزهای بعد از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آماده کردند، و اینجا بود که خط کفر و نفاق و عصیان دست به دست هم داده بودند.

جاسوسانی هم به طور دائم اخبار را درباره ی جزئیات تصمیم های حضرت به آنها می رساندند.

صحیفه ملعونه اول 

نطفه ی توطئه آنگاه منعقد شد که ابتدا دو نفر از منافقین در یک تصمیم اساسی با هم پیمانی بستند، و آن این بود که 

اگر محمدص از دنیا رفت یا کشته شد نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود

سه نفر دیگر هم در این تصمیم با آنها هم پیمان شدند، و اولین قرارداد و معاهده را در کنار کعبه بین خود امضا کردند، و آن را داخل کعبه زیر خاک پنهان نمودند تا سندی برای التزام عملی آنان به پیمانشان باشد

یکی از این سه نفر معاذ بن جبل بود. او گفت: «شما مسئله را از جهت قریش حل کنید، و من درباره ی انصار ترتیب امور را خواهم داد

از آنجا که «سعد بن عبادة» رئیس کل انصار بود و او کسی نبود که با ابوبکر و عمر هم پیمان شود، لذا معاذ بن جبل سراغ بشیر بن سعید و اسید بن حضیر که هر کدام بر نیمی از انصار یعنی دو طایفه ی «اوس» و«خزرج» نفوذ و حکومت داشتند آمد و آن دو را با خود بر سر غصب خلافت هم پیمان نمود.

توطئه قتل پیامبر

نقشه ی قتل پیامبر صلی اللَّه علیه و آله یکبار در جنگ تبوک و چند بار بوسیله ی سَم و بارها

به صورت ترور تدارک دیده شده بود که همه نقش بر آب شد

اما در حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه با نُه نفر دیگر، برای بار آخر نقشه ی دقیقتری برای قتل حضرت در راه بازگشت از مکه به مدینه کشیدند، و یکی از علتهای این اقدامشان آن بود که قبل از اعلان خلافت علی بن ابی طالب علیه السلام آن حضرت را بقتل برسانند تا براحتی به مقاصد خود دست یابند، ولی قبل از رسیدن به محلِ توطئه دستور الهی نازل شد و مراسم غدیر انجام شد؛ اگر چه آنان از نقشه ها و توطئه های خود باز نایستادند.

نقشه چنین بود که در محل از پیش تعیین شده ای در قله ی کوه «هَرْشی» کمین کنند، و با توجه به اینکه اکثر مردم کوه را دور می زدند و به سربالایی نمی آمدند، همین که شتر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سر بالائی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت، سنگهای بزرگی را به طرف شتر حضرت رها کنند تا به شتر برخورد کند یا بِرَمَد و با حرکات ناموزون حضرت را بر زمین بزند، و آنان با استفاده از تاریکی شب به حضرت حمله کنند و در نتیجه قتل حضرت بطور یقینی انجام گیرد. سپس متواری شوند و خود را داخل مردم پنهان نمایند تا شناخته نشوند.

 خنثی شدم توطئه قتل حضرت 

خداوند تعالی پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده ی حفظ او را داد. منافقین در گروه چهارده نفری خود پیشاپیش قافله رفتند و در محل موعود- که پایان سربالایی قُلّه ی هرشی و آغاز سراشیبی کوه بود- در ظلمت شب حاضر شدند و شترهای خود را در کناری خوابانیدند. سپس پشت صخره ها، هفت نفر در سمت راست جاده و هفت نفر در سمت چپ به کمین نشستند. این در حالی بود که ظرفهای بُشکه مانند بزرگی را نیز همراه خود برده بودند و آنها را پر از ریگ و شن کرده بودند تا برای رماندن شتر آنها را از پشت سر در سراشیبی کوه رها کنند

همین که شترِ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به قله ی کوه رسید و خواست راه را به سمت پائین

در پیش گیرد، منافقین سنگهای بزرگ و ظرفهای پر از شن را که بالای پرتگاه قرار داده بودند رها کردند. سنگها به طرف شترِ حضرت به حرکت در آمد و نزدیک بود به شتر اصابت کند و یا مرکب حضرت بِرَمَد

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله با یک اشاره به شتر فرمان توقف دادند و این در حالی بود که حذیفه و عمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را راهنمایی می کرد

با توقف شتر، سنگها رد شده به سمت پائین کوه رفتند و حضرت سالم ماندند. منافقین که از اجرای دقیق نقشه مطمئن بودند از کمینگاهها بیرون آمدند و با شمشیرهای آخته به حضرت حمله کردند تا کار را تمام کنند. ولی عمار و حذیفه شمشیرها را کشیدند و با آنان در گیر شدند، تا بالأخره آنان را فراری دادند

منافقین به پشت سنگها پناه آوردند و با استفاده از تاریکی شب هر یک به گوشه ای خزیدند تا پس از فاصله گرفتن پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بر سر شترهای خود روند و به قافله ملحق شوند

برای آنکه نسلهای آینده بدانند رؤسای منافقین در آن روز چه کسانی بودند و بسیاری از توطئه های بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را براحتی تحلیل کنند، در همان تاریکی شب حضرت اشاره ای فرمودند و ناگهان نوری تابید و فضا را برای لحظاتی روشن ساخت. حذیفه و عمار چهره های چهارده نفر را که در این سو و آن سوی سنگها پنهان شده بودند به چشم خود دیدند و حتی شترانشان را دیدند که در گوشه ای خوابانیده بودند. این چهارده نفر عبارت بودند از

ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، عمروعاص، طلحة، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیدة بن جراح، ابوموسی اشعری، ابوهریرة، مغیرة بن شعبة، معاذ بن جبل، سالم مولی ابی حذیفه

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مأمور بود با آنان درگیر نشود، زیرا در آن شرائط حساس فتنه ای بپا می شد و زحمات گذشته در معرض خطر قرار می گرفت

فردا صبح که نماز جماعت برپا شد همین چهارده نفر در صفهای اول جماعت

دیده شدند!! وحضرت سخنانی فرمود که اشاره به آنان بود. از جمله فرمود: «چه شده است گروهی را که در کعبه هم قسم شده اند، که اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد، هرگز نگذارند خلافت به اهل بیتش برسد»!!؟

صحیفه ملعونه دوم در مدینه

وقتی وارد مدینه شدند منافقین که در نقشه ی قبلی شکست خورده بودند، جلسه ی مهم دیگری تشکیل دادند که در آن سی و چهار نفر از بزرگان منافقین و همانهایی که اغلب پس از رحلت حضرت در رأس امور قرار گرفتند، شرکت داشتند

در این مجلس اساسنامه ی نقشه های آینده را تنظیم کردند و همه ی افراد زیر آن طومار را امضا کردند. امضا کنندگان، گذشته از چهارده نفر قبل، عده ای دیگر از رؤسای قبایل و افرادی بودند که هر یک گروهی از مردم را با خود همراه داشتند. از جمله ی آنانابوسفیان، عکرمه پسر ابوجهل، سعید بن عاص، خالد بن ولید، بشیر بن سعید، سُهیل بن عَمرو، ابوالأعور اسلمی، صهیب بن سنان و حکیم بن حزام بودند

نویسنده ی طومار سعید بن عاص و محل اجتماع و نوشتن، خانه ی ابوبکر بود. پس از امضا، طومار را پیچیدند و به ابوعبیده ی جراح به عنوان امینِ خود سپردند تا آن را به مکه ببرد و کنار صحیفه ی اول در کعبه دفن کند تا به عنوان سند محفوظ باشد

فردای آن روز، پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پس از نماز صبح اشاره ای به اقدام این منافقین کردند و فرمودند

«عده ای از این امت معاهده ای نوشته اند که به معاهده ی زمان جاهلیت که در کعبه آویخته بودند شبیه است، ولی من مأمورم آن را افشا نکنم»

سپس رو به ابوعبیده ی جراح کردند و فرمودند: «اکنون امین این امت شده ای»؟!

لشکر اسامه

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به عنوان آخرین مقابله با اقدامات منافقین و برای خالی نمودن مدینه از وجود آنان بعد از وفات خود، لشکری را تحت فرماندهی اسامة بن زید ترتیب داد و چهار هزار نفر از منافقین را با اسم و مشخصات بطور معین نام برد و دستور داد این عده حتماً باید در این لشکر حاضر باشند و هر چه زودتر به سوی رومیان در سرزمین شام حرکت کنند. در میان این عده بر ابوبکر و عمر و حضور آنها در لشکر تأکید خاصی داشتند، و تأکیدات حضرت از قبیل لعنتِ متخلفین و عجله در حرکت لشکر بسیار قابل توجه بود

البته در مقابل این اقدام حضرت، منافقین کارشکنی های بسیاری می کردند و هر یک به بهانه ای به مدینه باز می گشتند. و آنقدر حرکت لشکر را به تأخیر انداختند تا پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از دنیا رحلت نمود، و آنان اجرای نقشه های خود را براحتی شروع کردند

نورِ غدیر، حافظ ولایت


اینها خلاصه ای از اقدامات منافقین همزمان با غدیر، و نیز اقدامات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در مقابل آنان و برای خنثی کردن توطئه هایشان و برای حفظ زحمات بیست و سه ساله ی خود و هدایتگری برای قرنها و نسلهای آینده ی مسلمین بود

ولی منافقین توطئه های خود را عملی کردند، و بعد از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مسلمین را وادار به عقبگرد نمودند، و زحمات او و واقعه ی غدیر را نادیده گرفتند و مردم را به سوی جاهلیت سوق دادند، و در این باره آنقدر عجله داشتند که برای غسل و دفن پیامبرشان هم صبر نکردند!!

از امام صادق علیه السلام درباره ی این آیه سؤال شد که «یَعْرِفُوْنَ نِعْمَةَ اللَّهَ ثُمَّ یُنْکِرُونَها»، فرمود:

«در روز غدیر آن را می شناسند، و در روز سقیفه آن را انکار می کنند»

با توجه به اقدامات منافقین آن روز و رهروانشان در طول تاریخ در مقابل اهل ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، عمق کلام خداوند تبارک و تعالی را می توان دریافت که می فرماید:

«لَو اجْتَمَعَ النّاسُ کُلُّهُمْ عَلی وِلایَةِ عَلِیٍّ ما خَلَقْتُ النارَ».

بعضی از کلماتی که منافقین از شدت غیظ و حسد بر زبان رانده اند مربوط به هنگامی است که حضرت مشغول خطبه بودند و بخصوص آن زمان که امیرالمؤمنین علیه السلام را بلند کرده بودند و به مردم معرفی می کردند، و بعضی دیگر بعد از پایان مراسم است که گرد یکدیگر جمع شده بودند و با هم رازِ دل می گفتند

نمونه هایی از گفته هایشان هنگام خطبه

او به پسر عمویش مغرور شده است!

او به این جوان مغرور شده است!

کار پسر عمویش را عجب محکم و مؤکد می نماید

ما راضی نیستیم، واین یک تعصب است

هرگز در مقابل سخن او تسلیم نخواهیم شد

این هرگز امر خدا نیست و او از پیش خود سخن می گوید

چشمان او را ببینید که همچون مجانین می چرخد

اگر می توانست مثل کسری و قیصر عمل می کرد

نمونه هایی از گفته هایشان بعد از خطبه

نقشه های ما نقش بر آب شد!

هرگز گفتار محمد را تصدیق نمی کنیم و به ولایت علی اقرار نمی نماییم

باید ما را هم در ولایت علی شریک کند تا ما هم سهمی داشته باشیم

اکنون علی را برای ما تعیین می کند، ولی به خدا قسم خواهد دانست (که چه نقشه هایی کشیده ایم)

نمونه های بارز از عکس العملهای منافقین در غدیر

گذشته از کلماتی که از قول منافقین ذکر شد، چند نمونه ی بارز از عکس العملها و رفتارهای آنان را ذ یلاً ذکر می کنیم 
اکنون می گوید: خدایم چنین گفته است

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را در روز غدیر معرفی و منصوب می فرمود، مقابلِ حضرت هفت نفر از منافقین نشسته بودند که عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، ابوعبیدة بن جراح، سالم مولی ابی حذیفة و مغیرة بن شعبة. از میان اینها عمر گفت

او را نمی بینید که چشمانش مانند مجانین در گردش است؟! اکنون می گوید: خدایم چنین گفته است

1.         عوالم: ج 3:15 ص 134.

تصدیق نمی کنیم... اقرار نمی کنیم


حذیفة می گوید: معاویه در روز غدیر- بعد از منصوب شدن امیرالمؤمنین علیه السلام،

از شدت ناراحتی برخاست و با تکبر به راه افتاد و با غضب خارج شد در حالی که دست راستش را بر ابوموسی اشعری و دست چپش را بر مغیرة بن شعبه تکیه داده بود. او همچنانکه با تکبر راه می رفت گفت:

محمد را بر این گفتارش تصدیق نمی کنیم، و به ولایت علی اقرار نمی کنیم:خداوند این آیه را درباره ی او نازل کرد: «فَلا صَدَّقَ وَلا صَلّی وَلکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلّی ثُمَّ ذَهَبَ اِلی اَهْلِهِ یَتَمَطّی...»:[1] نه تصدیق کرد و نه نماز خواند، بلکه تکذیب کرد و پشت نمود، و سپس با حال تبختر به سوی اهل خود براه افتاد

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله خواست او را برگرداند و به قتل برساند، ولی از جانب خداوند آیه نازل شد که «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَک لِتَعْجَلَ بِهِ در آن باره لسانت را حرکت مده که عجله کرده باشی و حضرت مأمور به صبر گردید

1.         سوره ی قیامت: آیه ی 31 تا 34.

2.         سوره ی قیامت: آیه ی 16.

3.         عوالم: ج 3:15 ص 96 و 97 و 125


ای کاش این سوسمار را

هنگامی که جریان غدیر واقع شد منافقین گفتند: «حیله ی ما باطل شد». وقتی مردم متفرق شدند آنان نزد یکدیگر جمع شده بودند و از آنچه واقع شده بود تأسف می خوردند. در این هنگام سوسماری از کنار ایشان عبور کرد. آنان به یکدیگر گفتند

ای کاش محمّد این سوسمار را.... امامِ ما قرار می داد

ابوذر این سخن را شنید و به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله گزارش داد. وقتی حضرت آنان را احضار کرد به دروغ قسم یاد کردند که چنین نگفته اند

حضرت فرمود: «جبرئیل برایم خبر آورده است که روز قیامت قومی را می آورند که امام آنان سوسمار است! مواظب باشید که شما نباشید

1.         عوالم: ج 3:15 ص 163. بحارالانوار: ج 37 ص 163

 


سه شنبه 91/8/16 .:. 12:4 صبح .:. احمد نظرات ()
.:.  کدنویسی : وبلاگ اسکین  .:.  گرافیک : ثامن تم  .:.
درباره وبلاگ

وِلایَةُعَلِیِّ بْنِ أبی طالبٍ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی. شُکرت خدایا... اگر شیعه واقعی نیستم، مُحب اهل بیت هستم. و مرا با قلبی سرشار از این محبت بمیران. آمین یا رب العالمین.
امکانات وب
آمار وبلاگ
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.