ماه و برکه | ||
آمده بود و هم آماده بود تا همه هستی خود را برای زنده ماندن انسانیت بدهد، تا تاریخ درس آزادی و آزادگی و ایثار و از خودگذشتگی را فراموش نکند. کربلا از غدیر شروع شد و جوهره حرکت عاشورا، حرکتی کاملا سیاسی، اجتماعی وفرهنگی بود. عاشورا حرکتی انقلابی برضد انحراف سیاسی و دینی زمان بود و قیام عاشورا جلوه ای از حق خواهی و باطل ستیزی که والاترین رکن در یک جامعه اسلامی است می باشد. بنابراین قیام عاشورا یک نهضت حساب شده و با برنامه بود، نه یک شورش کور و بی هدف. حادثه جانگداز کربلا یکی از حوادث الهام بخش و عبرت آموز در تاریخ جهان اسلام است ، اما این واقعه در عین حال که برای همه حق جویان و عدالتخواهان و مبارزان راه حق و آزادی یکی از غنی ترین منابع الهام بخش است اما از نگاه و زاویه دیگر یکی از تلخ ترین حوادث و دردناک ترین فجایعی است که در تاریخ اسلام به وجود آمده و از همین رو حادثه ای است که نیازمند ریشه یابی دقیق نیز می باشد. این حادثه درس ها ، پیام ها و عبرت های بسیاری دارد، پیام ها و درسهایی که حتی با گذشت زمان برای امروز ما هم می تواند تازه باشد. از نخستین درس هایی که می توان از عاشورا آموخت درس بزرگ بندگی خداوند و عدم پذیرش ظلم و ستم می باشد. امام حسین (ع) درس عزت وآزادگی را به ما یاد داد، آنجا که در رد بیعت با یزید بد صفت اینچنین بیان نمود:«هیهات من الذله» به خدا سوگند که دست ذلت به آنها نمی دهم و مرگ با افتخار یعنی همان شهادت را پذیرا هستم. من تن به زیــر بار مــذلت نمی دهم نورم، عنان خویش به ذلت نمی دهــم جـان می دهم زدست، ولی با یزید پست دست از بــرای دادن بیعت نمی دهـم پرسش های عاشورایی : حادثه عاشورا پرسش هایی دارد که باید برای آنها پاسخ های منطقی یافت، از جمله اینکه سپاهیان کوفه که اباعبدالله الحسین (ع) را محاصره نموده و او را به شهادت رساندند در پنج وقت به قبله اسلام نمازمی خواندند و در هر اذان خود به پیامبری حضرت محمد (ص) اعتقاد داشتند و حتی در نخستین برخورد خودبا امام حسین (ع) سپاهیان کوفه با یاران امام نماز خواندند، یعنی اینکه امام را لایق امامت می دانستند، بسیاری از سپاهیان مقابل امام افرادی بودند که در جنگ های اسلامی رشادت و شجاعت زیادی از خود نشان داده بودند و حتی برخی پیشانی پینه بسته از نماز داشتند، اما واقعا چگونه شد که ظرف مدت چند روز و یا چند ساعت همه این سوابق به هم خورد و در پس پرده فراموشی رفت. چگونه شد که مسلمان و امام دیروز با گذشت یک شب کافر به حساب آمد و ریختن خونش حلال شد. پرسش دیگر اینکه چرا جمع هجده هزار نفری اهل کوفه که به امام نامه نوشتند به راحتی امام را تنها گذاشتند،مردم دهه شصت هجری افرادی بودند که جزو نسل های دوم و سوم و از جمله اشخاصی بودند که پدران آنها آب رااز کام تشنه خود گرفته و به دوست خود می دادند و از تشنگی می مردند، اما چگونه حاضر شدند تا آب را بر روی فرزندان پیامر(ص) ببندند و در پایان نیز وحشیانه خیمه های آنها را با قساوت و سنگدلی آتش بزنند. به راستی چرا این انسان ها از این نقطه اوج فرود آمده و به نقطه سقوط و افول در انسانیت و اخلاق رسیدند و البته پرسش هایی دیگر.... ریشه یابی حادثه عاشورا: در تحلیل مختصر حادثه عاشورا می توان گفت عاشورا حادثه ای نبود که در یک روزاز سال 61 هجری اتفاق بیافتد و از قبل و بعد خود جدا باشد، عاشورا در حوادث پیشین و تحولات اجتماعی مسلمانان یعنی از زمان رحلت پیامبر (ص) تا سال وقوع آن ریشه داشت. می توان گفت ریشه اولیه حادثه جانگذاز کربلا در غدیر ودر شکستن بیعت در سقیفه بود، آنجا که به فرمان الهی، علی (ع) ولی خدا شد، ولی بزرگان قوم و امت بعد از پیامبر گرامی (ص) این حق را نادیده گرفتند و همین امر نیز زمینه انحراف در پذیرش ولایت و امامت را به وجود آورد و جامعه به سوی انحراف پیش رفت، از این رو می توان گفت: ابتــدای کــــربلا مدینه نیست، ابتــدای کــربلا غـدیر بود ابـــرهای خــون فشان نینــوا، اشک های حضرت امیـر بود نطفه خلافت ارچه بسته شد، لیک در سقیفه بیعتی شکسته شد او ســکـوت کـــرد، امـــا امت رســـول دستـه دستـه شد تیری هم که روز عاشورا بر قلب حسین بن علی (ع) نشست و خون «ثارالله» را بر زمین ریخت، در واقع در روز سقیفه رها شده بود و در عاشورا به هدف نشست. عدم حاکمیت دین حق و اجرای حکومت عادلانه اسلامی بر مبنای ولایت پس از پیامبر (ص) عامل اصلی انحراف در جامعه آن روز بود و لذا امام حسین (ع) یکی از اهداف قیام خود را اصلاح امت جدش و جامعه مسلمانان می دانست و او قیام خود را بر پایه و اساس امر به معروف و نهی از منکر که از بزرگترین فرایض مسلمین است بنا نمود. عوامل ایجاد حادثه عاشورا: پذیرش بدعت در دین و احکام ، شکستن بیعت در غدیر و در عاشورا ، نادیده گرفتن ولایت ، عداوت ها و دشمنی ها ، تفرقه و عدم وحدت ، عدم بصیرت کافی و فرو رفتن در خواب غفلت و بی تفاوتی آنها در مقابل ظلم و جوری که معاویه و یزید در طول سالها خلافت خود داشتند از جمله عوامل مهم در جریان آفرینی حادثه کربلا می باشد ، اگرچه گروهی پس از آن حادثه جانگداز توبه نمودند اما دیگر توبه و انابه فایده ای نداشت، خاموشی در حادثه کربلا مشکلات زیادی را به وجود آورد که از جمله می توان در ادامه از دم تیغ گذراندن مردم مدینه و آتش زدن کعبه به دست یزید یاد نمود و حتی نیز حوادث بعدی رقت آور در دوران خلفای بنی امیه و بنی عباس باز هم ریشه در همین حادثه عاشورا و انحراف و اشتباه استراتژیک در سقیفه دارد. عدم وجود بصیرت در نزد خواص جامعه : عدم وجود بصیرت در نزد خواص جامعه عاملی مهم در انحراف و کج فهمی به شمار می رود که هر لحظه می تواند خود عاملی برای انحراف جامعه و پدیدآورنده حادثه ای دیگر از همین جنس باشد. مقام معظم رهبری در همین زمینه اشاره نمودند «اگر خواص در هنگام خودش کاری را درست تشخیص دادند و عمل کردند تاریخ نجات پیدا می کند و حسین بن علی ها دیگر به کربلا ها کشانده نمی شوند و اگرخواص بد فهمیدند یا دیر فهمیدند و با هم اختلاف کردند معلوم است که در تاریخ کربلاها تکرار خواهد شد». ریشه یابی عقب نشینی امت از حمایت امام حسین (ع): دینا طلبی ، غفلت ، رها کردن تکلیف، بی تفاوتی، بی طرفی نسبت به جریان حق و باطل و سکوت در عاشورا در واقع تجلی نهایت دشمنی های امویان با اهل بیت عصمت و طهارت بود که با همدستی همه عوامل پیدا و پنهان شکل گرفت. واقعا اگر وصیت پیامبر (ص) درباره سرنوشت مسلمین پس از خودش عمل می شد و امر ولایت الهی حاکمیت می یافت آن بدعت ها، رجعت ها و شعله ورشدن آتش کینه و عداوت بازماندگان احزاب شرک و ضربه خوردگان از تیغ اسلام هیچوقت مجال بروز نمی یافت. ویژگی قیام عاشورا : یکی از مهمترین ویژگی های این قیام وجود اخلاص در امام حسین(ع) و یاران او بوده و به همین خاطر هیچ عاملی نتوانست امام حسین (ع) و یاران او را از راه رسیدن به شهادت باز دارد. در مسیر راه بسیاری از ناخالصان بودند که از خالصان غربال شدند و لذا در پایان فقط هفتاد و دو تن انسان خالص باقی ماند.امروز هم می بینیم که اگر در مبارزات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی خلوص نباشد ممکن است تا مراحلی از یک قیام و انقلاب هم برخی ناخالصان همراه شوند و چهره شایسته از خودشان دهند اما چون ناخالصی در وجودشان هست بالاخره امواج حوادث آنها را از دریای جوشان نهضت به کناری خواهد انداخت و حتی سابقه های دراز مدت مبارزاتی آنها چندان به کار نمی آید. تاریخ سرشار از تجربه های تلخی است که نشان می دهد صاحبان نیت های غیرصالح و ناخالص هرگز نتوانسته اند تا آخر در مسیر حق پایدار بمانند. واقعیت امروز جامعه : امروز هم یکی از مشکلات جامعه همان بی بصیرتی است که ناشی از بدفهمی و کج فهمی و عدم توان تجزیه وتحلیل کافی در نزد برخی خواص است. یعنی همان اشتباه گرفتن دوست و دشمن که زمینه انحراف را به وجود می آورد. اینکه گفته می شود« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» از یک زاویه نشان از همین موضوع دارد که ممکن است هر لحظه دیگر در تاریخ اسلام و در کنار چشمان ما هم حادثه و عاشورایی دیگربه وجود آید ، اینکه می گوییم «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند » نشان از این دارد که اشتباه بزرگ مردم کوفه آن زمان در دومقطع زمینه ساز حادثه عاشورا شد. امام خمینی (ره) فرموده اند که، انقلاب اسلامی ایران ، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است. پس امروز هم نیاز به بصیرت عاشورایی داریم، بصیرت یعنی شناخت روشن و یقینی از دین، فهم تکلیف زمان ، درک پیشوا و حجت خدا ، شناخت راه مستقیم، شناخت دوست و دشمن و شناخت کامل مرز حق و باطل،و باید گفت که امروز در مبارزات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی و موضع گیری ها جایگاه بصیرت بسی روشن تر می شود و بدون آن حتی مبارزه و جنگ انسان هم کورکورانه و گاهی در مسیر باطل قرار می گیرد و از این رو انتخاب درست امروز ما نیز بستگی به بینش صحیح و بصیرت ما دارد. البته مردم ما در جریان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و تا به امروز ثابت کردند که نه تنها اهل کوفه نیستند بلکه با مقاومت و ایستادگی خود در برابر همه توطئه ها و نقشه های شوم و پیچیده دشمنان ایستاده اند و آنها اهل ایران هستند، ایران اسلامی که یکپارچه و متحد از اسلام و از مبانی آن دفاع نموده و با آهنگ ولایت حرکت می کند و با هر فتنه ای از این جنس برخورد نموده و خواهد نمود. نتیجه گیری: عاشورا مکتب انسان سازی است و حسین(ع) آموزگار بزرگ بشریت، عاشورا یک حادثه نیست،بلکه یک مکتب است، مکتبی که درس ایمان و عقیده ، شهامت و شهادت، عدالت و آزادی خواهی، همت و غیرت، جهاد و قیام ، صبر و استقامت، امامت و ولایت ، ایثار و رشادت و در یک کلام درس انسانیت را به تمامی بشر و تمام آنها که می خواهند انسان باشند و انسان زندگی کنند می دهد. عاشورا در ظاهر یک روز، ولی در واقع به بلندای تمام اعصار و قرون است و عاشورائیان در ظاهر تعداد محدود اما در واقع به تعداد تمام عدالت جویان و آزادی خواهان جهان و تمام آنهایی که قلبشان برای انسانیت می تپد می باشند واگرچه به ظاهر یزید بر خاندان پیامبر(ص) در دوره ای تسلط پیدا کرد و توانست بدن های آنها را زیر سم اسبان لگدکوب کند اما مکتب و مرام آنها هرگز از بین نرفت و لذا تا حق و حقیقت وجود دارد حسین و حسینیان زنده و جاویدند و همین رمز بقای نهضت عاشوراست. پیامبر گرامی اسلام فرمودند »ان لقتل الحسین (ع) حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا « از شهادت حسین (ع) حرارت و گرمایی در دل های مومنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. همچنین ایشان فرموده اند که »ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه«، حسین (ع) چراغ فروزان هدایت و کشتی نجات امت است. آری امروز هم اگر عبرت های نهفته در حادثه عاشورا به طور دقیق مورد بازشناسی قرار نگیرد و درمان نگردد چه بسا ممکن است همان خطر در کمین جامعه امروز و سر راه انقلاب و انقلابیون ما نیز سبز شود. منبع: پایگاه خبری شوشان سه شنبه 92/9/5 .:. 9:19 عصر .:. احمد
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|