بخش سوم: آیة مباهله از دیدگاه مفسران فریقین
پس از تبیین و تفسیر اجمالی آیة مباهله و بررسی آن از دیدگاه احادیث و روایات فریقین، در این بخش با رعایت اختصار، این آیه را از دیدگاه تعدادی از مفسران مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت بررسی میکنیم و سپس بر جمعبندی دیدگاهها میپردازیم.
آیة مباهله از دیدگاه مفسران مذهب اهل بیت(ع)
1. شیخ طوسی(385ـ460ق) در تفسیر خود و در ذیل همین آیة شریفه مینویسد: «هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اسلام(ص)، دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت و سپس مسیحیان(نجران) را به مباهله فراخواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و با ذلت به جزیه دادن رضایت دادند… حتی برخی از آنها گفتند: اگر با اینها مباهله کنیم، تا روز قیامت هیچ مرد و زن مسیحی باقی نمیماند.»20
2. شیخ طبرسی(متوفای 548ق) در ذیل همین آیه مینویسد: «این آیه، درباره هیأت مسیحی نجران نازل شده است که از پیامبر(ص) دربارة حضرت عیسی ـ تولد یافتن او بدون پدرـ سؤال نمودند و چون جواب پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند، پیامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علیبنابیطالب، حسن، حسین و فاطمه آمد... ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزیه دادن راضی شدند.»21
3. شیخ ابوالفتوح رازی(متوفای 554ق) در تفسیر خود، ضمن بیان مفصل شأن نزول آیة مباهله، مینویسد: «...پیامبر اسلام پس از نزول این آیه، هنگام مباهله همراه علی، حسن و حسین و فاطمه آمد و آمادة مباهله شدند، اما مسیحیان نجران ترسیدند و از مباهله عذر آوردند.»22
4. سید فضل الله(مفسر معاصر) در تفسیر خود، ضمن بیان شأن نزول آیة مباهله ـ مباحثه بین مسیحیان نجران و پیامبر اسلام و دعوت آنها به مباهله ـ مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) فردای آن روز همراه امام علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد و آمادة مباهله شد، ولی آنها با دیدن پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت از مباهله عذر خواستند و با قبول کردن پرداخت جزیه برگشتند.»23
5. شیخ ناصر مکارم شیرازی(مفسر معاصر) نیز در تفسیر خود ضمن بیان شأن نزول آیة مباهله مینویسد: «...پیامبر اسلام برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورده بود.»24
آیة مباهله از دیدگاه مفسران مذهب اهل سنت
1. محمدبنجریر طبری(متوفای 310ق) در تفسر معروف خود ضمن بیان شأن نزول آیه مباهله مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) جهت مباهله با مسیحیان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پیامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزیه شدند.»25
2. نصربنمحمد سمرقندی(متوفای 375ق) در تفسیر خود مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) آنها ]مسیحیان نجران[ را به مباهله دعوت نمود و جهت مباهله همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد، ولی آنها از انجام مباهله سرباز زدند. در این هنگام پیامبر(ص) به آنها فرمود: یا اسلام بیاورید و یا جزیه بدهید. آنها به پرداخت جزیه رضایت دادند و برگشتند. پیامبر اسلام(ص) فرمود: اگر آنها مباهله میکردند، همگی هلاک میشدند، حتی گنجشکهای نشسته بر دیوارهایشان.»26
3. فخر رازی(544ـ604ق) در تفسیر خود پس از بیان توضیحات لازم مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) ـ پس از اصرار مسیحیان نجران بر جهل خود ـ آنها را به مباهله فراخواند و برای مباهله همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد و به آنها فرمود: هرگاه من دعا کردم، شما آمین بگویید. اسقف نجران گفت: ای مسیحیان! من صورتهایی را میبینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند، ]کوهها[ از جای خود کنده میشوند. با آنها مباهله نکنید؛ زیرا هلاک میشوید و در روی زمین تا روز قیامت هیچ نصرانی باقی نمیماند. آنها سپس به پرداخت جزیه راضی شدند و پیامبر اسلام(ص) فرمود: اگر آنها مباهله میکردند، تبدیل به میمون و خوک میشدند... و خداوند نجران و اهل آن را ـ حتی پرندگان نشسته بر شاخههای درختانشان را ـ هلاک مینمود.»
فخر رازی در ادامه میافزاید: «و روی انه علیه السلام لما خرج فی المرط الاسود فجاء الحسن(ع) فأدخله ثم جاء الحسین(ع) فادخله، ثم فاطمه، ثم علی(ع)، ثم قال: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً. روایت شده است که پیامبر اسلام(ص) با یک عبای پشمی سیاه رنگ از منزل خارج شد، حسن(ع) آمد و آن را داخل عبای خود نمود و سپس حسین(ع) آمد، او را نیز در زیر عبای خود قرار داد، سپس علی و فاطمه(ع) آمدند و سپس آن حضرت(ص) فرمود:«خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.»
فخر رازی پس از نقل این روایت چنین مینویسد: «واعلم ان هذه الروایة کالمتفق علی صحتها بین اهل التفسیر و الحدیث؛27 «بدان که در مورد صحت این روایت بین مفسران و محدثان اتفاق نظر وجود دارد.»
4. ابوالفدا اسماعیلبنکثیر دمشقی(متوفای 774ق) در تفسیر خود مینویسد: عدهای از مسیحیان نجران حضور پیامبر اسلام(ص) آمدند و با آن حضرت(ص) درباره عیسی(ع) احتجاج کردند...هنگامی که پیامبر اسلام(ص) آنها را به مباهله فراخواند، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) آمد، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و به پرداخت جزیه رضایت دادند.»28
5. عبداللهبنعمر بیضاوی(متوفای 791ق) نیز در تفسیر خود ذیل آیه مباهله چنین مینویسد: «پیامبر اسلام(ص) برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورد و به آنها فرمود: هنگامی که من دعا کردم، شما آمین بگویید. اسقف آنها گفت: ای مسیحیان، من صورتهایی را میبینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند،]کوهها [ از جای خود کنده میشوند. با آنها مباهله نکنید که هلاک میشوید. سپس آنان به پرداخت جزیه راضی شدند. پیامبر اسلام(ص) فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر مباهله میکردند، تبدیل به میمون و خوک میشدند... نجران و اهل آن ـ حتی پرندگان نشسته بر شاخههای درختانشان نیز ـ از بین میرفتند.»
بیضاوی در ادامه چنین میگوید: «و هو دلیل علی نبوته و فضل من أتی بهم من اهل بیته؛29 این ]حادثه و روایت[ دلیلی بر نبوت ]پیامبر اسلام[ و دلیلی بر برتری و فضیلت اهل بیت آن حضرت است که همراه او ]به مباهله [ آمده بودند.»
بررسی و جمعبندی دیدگاهها
جمعبندی ما از دیدگاههای مفسران اهل بیت(ع) و اهل سنت چنین است:
1. مفسران مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت، همگی مصادیق آیة مباهله را پیامبر اسلام(ص) علیبنابیطالب(ع)، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین(ع) میدانند و هیچ یک از آنها شخص دیگری را در این امر با آنها شریک نمیپندارند.
2. مفسران فریقین در بیان دیدگاه خود، دربارة آیة مباهله، به روایات و احادیث مربوط تکیه کرده و تقریباً بر اساس روایات و احادیث، دیدگاه خود را بیان نمودهاند.
3. برخی از آنها(عبداللهبنعمر بیضاوی) آیة مباهله را دلیل بر فضیلت و برتری اهل بیت(ع) معرفی نموده و به این مسئله تصریح کردهاند.
بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیه مباهله
آنچه در سه بخش گذشته دربارة آن بحث شد، شامل مطالبی بود که بر اختصاص آیه مباهله به پنج تن آل عبا(ع) تأکید میکرد. با وجود این، دربارة آیة مباهله نیز چند سؤال و شبهه مطرح شده است که در این بخش به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.
1. آیة مباهله و تعبیر جمع
یکی از مهمترین سؤالات مطرح شده دربارة آیة مباهله، تعبیر جمع در این آیه شریفه و عدم مطابقت آن با احادیث و روایات موجود در منابع فریقین است که در آنها مصادیق این آیه افراد معیّن ـ نه جمع ـ معرفی میشوند. طبق احادیث و روایات موجود در منابع فریقین، منظور از «ابناءنا» ـ پسران ما ـ حسن و حسین، منظور از «نسائنا» ـ زنان خویش ـ فاطمه زهرا(س) و منظور از «انفسنا» ـ نفوس خود ـ پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) است.30 از طرف دیگر طبق بیان محمدرشیدرضا(1865ـ1935م)، در زبان عربی کلمه «نسائنا» ـ زنان ما ـ بر دختر شخص و نیز «انفسنا» ـ نفوس ما ـ بر یک نفر (امام علی) اطلاق نمیشود.31
نقد و بررسی
در پاسخ به این سؤال مطرح شده باید بگوییم:
1. پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) مبیّن و مفسر آیات نورانی قرآن کریم است. خداوند متعال در همین خصوص میفرماید: «وانزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون؛32 ما این ذکر ]قرآن[ را بر تو نازل کردیم تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی و شاید اندیشه کنند.» بنابراین بر امت اسلامی فرض است که پیامبر اسلام(ص) را مفسر و مبیّن حقیقی قرآن کریم بدانند و بیانات آن حضرت(ص) را در اینباره بدون چون و چرا بپذیرند.
2. بر اساس روایات و احادیث صحیح و مورد قبول مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت، پس از نزول آیه مباهله، پیامبر اسلام(ص) جهت انجام مباهله با هیأت مسیحی نجران، علیبنابیطالب(ع)، فاطمه زهرا(س)، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورده و آنها را اهل بیت خود معرفی نموده است.33 به همراه آوردن این اشخاص در واقع نوعی تفسیر و تبیین کلمات به کار رفته در این آیة مباهله(ابنائنا، نسائنا، و انفسنا) است و اگر کسی در این خصوص اعتراضی داشته باشد، در واقع به شخص پیامبر اکرم(ص) اعتراض میکند.
3. قرآن کریم مملو از چنین مواردی است که در آنها به جای یک فرد ضمیر یا صیغه جمع به کار رفته است که در اینجا به دو مورد آن اشاره میکنیم:
الف. سوره آل عمران، آیه 173
«الذین قال لهم الناس قدجمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل؛ اینها (مومنان واقعی) کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنان گفتند: مردم]لشکر دشمن [ برای ]حمله به[ شما اجتماع کردهاند. از آنها بترسید، اما این سخن برایمان آنها افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» براساس دیدگاه عدهای از مفسران، قائل این سخن نعیم بن مسعود الاشجعی بود که وی به دستور ابوسفیان، قصد ترساندن مسلمانان از مشرکان را داشت.34
ب. سوره آل عمران، آیه 181
«لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء...؛ همانا خداوند سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است و ما بینیازیم، شنید.» بر اساس اعتراف عدهای از مفسران فریقین، قائل این سخن بیاساس، حیّبناحطب و یا غنحاص]از یهودیان [ بوده است.35
اگر به آیات نورانی قرآن کریم و شأن نزول آنها توجه بیشتری کنیم، روشن خواهد شد که در موارد متعددی، به جای یک فرد از ضمیر و یا صیغة جمع استفاده شده است که همة اینها نشانة بیاساس بودن سؤال مورد بحث است.
2. آیة مباهله و سن کم امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
یکی دیگر از سؤالات و شبهات مطرح شده دربارة آیة مباهله و روایات مربوط به آن، این است که میگویند: حسن و حسین(ع) هنگام نزول آیة مباهله، غیربالغ و غیرمستحق برای ثواب بودهاند و اگر آن دو غیرمستحق برای ثواب باشند، افضل الصحابه(برترین اصحاب) به حساب نمیآیند.»36
نقد و بررسی
در پاسخ این شبهه باید بگوییم:
1. با اینکه امام حسن و امام حسین(ع) هنگام نزول آیة مباهله سن کمتری داشتند، نباید فراموش کرد که انتخاب آن دو برای مباهله بر اساس روایات متعدد و صحیح فریقین توسط پیامبر اکرم(ص) انجام گرفته است و اگر اشخاص دیگری برتر و افضل از آنها وجود داشتند، حتماً پیامبر اسلام(ص) به جای آن دو، همان افراد را همراه خود به مباهله میآوردند. بنابراین، صرف آوردن این دو برای مباهله، به طور روشن بر برتری و افضل بودن آنها دلالت دارد و کم بودن سن آنها در اینباره مشکلی ایجاد نمیکند. البته برتری آنها پس از پیامبر اسلام(ص) و علیبنابیطالب(ع) است.
2. نباید فراموش کرد که برتری و افضلیت، همواره با رسیدن فرد به مرتبة بلوغ و ازدیاد سن نیست و گاه اشخاص مقدسی در سن بسیار کم به مقامات بزرگ الهی رسیدهاند که با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم، دو مورد از آنها را ذکر میکنیم:
الف. حضرت یحیی(ع)
«یا یحیی خذ الکتاب بقوة و ءاتیناه الحکم صبیاً؛37 ]ما پس از تولد یحیی به او گفتیم[: ای یحیی! کتاب ]الهی[ را با قوّت بگیر ]و به آن عمل کن[ و ما ]حکمت و پیامبری را[ در سن کودکی به وی دادیم.»
بر اساس بیان نصربنمحمد سمرقندی(متوفای 375ق) و مفسر معروف، فخر رازی(544ـ604ق)، منظور از «حکم» در این آیه شریفه، پیامبری، اندیشه و خیر و برکت است.38 همچنین مرحوم شیخ طبرسی(متوفای 548ق) در ذیل همین آیه، از عبداللهبنعباس روایتی نقل میکند که بر اساس آن، حضرت یحیی(ع) در سه سالگی به مقام پیامبری رسیده است.39
ب. حضرت عیسی مسیح(ع)
«قال انی عبدالله ءاتانی الکتاب و جعلنی نبیاً؛40 ]عیسی مسیح در گهواره به سخن آمد و چنین[ گفت: همانا من بندة خدا هستم و خداوند به من کتاب ]انجیل[ داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
شیخ کلینی(متوفای 329ق) در کتاب الکافی از امام باقر(ع) نقل میکند که آن حضرت(ع) فرمود: «کان یومئذ نبیاً حجة الله غیر مرسل...؛ حضرت عیسی(ع) در آن هنگام یک پیامبر الهی غیر مرسل(و) حجت الهی بود.» آن حضرت(ع) در ادامه میفرماید: «فلما بلغ عیسی(ع) سبع سنین تکلم بالنبوة و الرسالة حین اوحی الله تعالی الیه...؛41 وقتی حضرت عیسی(ع) به هفت سالگی رسید، بر اساس وحی الهی نازل شده بر او، از نبوت و رسالت خود خبر داد... .»
همانگونه که از آیات و روایات مذکور به دست میآید، رسیدن به یک مقام و فضیلت الهی و به ویژه مقام نبوت و رسالت، حتماً مبتنی بر رسیدن آن شخص به حد تکلیف و بلوغ نیست. بنابراین برتری و افضلیت امام حسن(ع) در سن کودکی، امری عادی به حساب میآید؛ چون این مسئله کمتر از مقام نبوت و رسالت است که حتی در سن سه و هفت سالگی و حتی در گهواره، به برخی از پیامبران الهی داده شده است. آنچه در این مورد ضرورت دارد، معرفت، عقل و طاعت الهی و اقرار به رسالت و نبوت پیامبر اسلام(ص) است که این ویژگیها نیز بدون شک در امام حسن و امام حسین(ع) وجود داشته است.
بنابراین آمدن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برای مباهله، دلیل روشنی بر افضلیت و برتری آن دو پس از پیامبر اسلام(ص) و امام علیبنابیطالب(ع) در میان امت اسلامی و نیز دلیلی بر برتری و افضلیت آنها بر اصحاب دیگر پیامبر اسلام(ص) ـ البته بعد از پدرشان امام علی (ع) ـ به حساب میآید و کم بودن سن آنها در اینباره هیچ مشکلی ایجاد نمیکند.
منبع :موسسه جهانی سبطین ادامه دارد