ماه و برکه | ||
زیارت نامه غدیر منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه ) امام علی النقی علیه السلام ، در سالی که معتصم عباسی آن حضرت را از مدینه به سامرا آورد، در روز عید غدیر به نجف آمدند و امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کردند و زیارت نامه مفصلی که یک دوره کامل اعتقادی درباره فرهنگ غدیر است، خواندند و ماجرای غدیر را چنین بیان فرمودند : «من شهادت می دهم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آنچه درباره تو از سوی خدا نازل شده بود ابلاغ کرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولایت تو را بر امتش واجب کرد و برای تو از آنان بیعت گرفت و تو را صاحب اختیار مؤمنان قرار داد، همان گونه که خداوند این مقام را برای تو قرار داده بود. سپس خدا را بر این مطلب شاهد گرفت و فرمود: آیا فرمان الهی را به شما نرساندم؟ گفتند: آری رساندی. فرمود: خدایا شاهد باش و تو برای شاهد بودن و قضاوت بین بندگان کافی هستی». پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شاهدِ ابوذر، و ابوذر شاهد بر غدیر ابوذر از اولین یاران غدیر و از سه نفری است که بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، امیرالمؤمنین علیه السلام را تنها نگذاشتند. او بارها مسئله غدیر را با جزئیاتش مطرح و با آن احتجاج می کرد. ابوذر در مجلس ابن عباس که در خیمه ای قرار داشت نشسته بود و ابن عباس با مردم صحبت می کرد. ناگهان ابوذر برخاست و دست به عمود خیمه زد و گفت: ای مردم هر کس مرا می شناسد که می شناسد، و هر کس مرا نمی شناسد من خود را به نام برایش معرفی می کنم. من جُندب بن جناده، ابوذر غفاری هستم. به حق خدا و رسولش از شما می پرسم که آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدید که می فرمود: آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نینداخته و زمین مانند او را به دوش نکشیده است؟ گفتند: آری به خدا قسم. ابوذر گفت: ای مردم، آیا قبول دارید که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در روز غدیر خم ما را جمع کرد و فرمود: «اَللّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُر مَنْ نَصَرهَ وَ اَخْذُلْ مَنْ خَذَلَهَ ...»؟ همه گفتند: آری به خدا قسم. غدیر از زبان عمار یاسر در جنگ صفین عمروعاص برای یاران خود این حدیث را از قول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرد که: «عمار را گروه متجاوز می کشند. عمار از حق جدا نمی شود و آتش جهنم او را نمی سوزاند». یک نفر از لشکر معاویه به عمروعاص گفت: هم اکنون عمار در لشکر علی بن ابی طالب است! عمروعاص گفت: اگر بتوانی ما را به هم برسانی، با هم صحبت می کنیم. وقتی عمار و عَمروعاص در مقابل یکدیگر قرار گرفتند، عَمرو گفت: ای عمار، تو را به خدا قسم می دهم که از اسلحه کشیدن این دو لشکر مانع شوی و خون آنان را حفظ کنی! ما که یک خدا را می پرستیم و به قبله شما نماز می خوانیم و به همان دینی دعوت می کنیم که شما دعوت می کنید و کتاب شما را می خوانیم و به پیامبرتان ایمان داریم. عمار که نود سال از عمرش می گذشت، در جواب او گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به من دستور داده است با قاسطین که شما هستید بجنگم. ای اَبتَر، آیا به یاد داری که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به علی علیه السلام فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»؟ صاحب اختیار من خدا و رسول و بعد از آنان علی است، ولی تو مولا و صاحب اختیار نداری. معاویه وقتی این خبر را شنید گفت: «عرب هلاک شده است، اگر تحقیر این غلام سیاه آنان را فرا گیرد» و منظور او عمار بود. امیر حقیقی مؤمنان در آغاز خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه السلام ، حُذَیفَةِ بن یَمان از طرف حضرت حاکم مدائن شد. او که روزهای واپسین عمر را می گذراند بر فراز منبر آمد تا برای امیرالمؤمنین علیه السلام از مردم بیعت بگیرد. او در ضمن خطبه ای که ایراد کرد گفت: «اکنون امیرِ حقیقیِ مؤمنان و سزاوار این نام صاحب اختیار شما شده است». پس از پایان مراسم بیعت، جوانی ایرانی بنام مُسلِم به پاخاست و درباره «امیر حقیقی مؤمنان» سؤال کرد. حذیفه در پاسخ او مطالب مفصلی از تاریخ اسلام و سیر آن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای جوان ایرانی بیان کرد تا به ماجرای غدیر رسید و پس از بیان مقدمات، آن را چنین بیان کرد: «در غدیرخم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ولایت علی علیه السلام را با صدای بلند اعلام کرد و اطاعت او را بر مردم واجب کرد و به آنان دستور داد از فرمان او تخلف نکنند و به آنان خبر داد که این دستور از سوی پروردگار است. سپس فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان صاحب اختیارتر نیستم؟ گفتند: آری، یا رسول اللّه . فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». سپس دستور داد همه مردم با او بیعت کنند، و همه بیعت کردند». گفتار حذیفه درباره غدیر حذیفه حضور خود را در واقعه غدیر چنین نقل می کند: «به خدا قسم، در غدیر خم من مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نشسته بودم و مهاجران و انصار در مجلس بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و دستور داد تا در سمت راست او بایستد. سپس فرمود: ای مردم، آیا می دانید که من نسبت به شما از خودتان صاحب اختیارترم؟ گفتند: آری، به خدا قسم. فرمود: اَیُّهَا النّاسُ، مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انصُر مَن نَصرَه وَ اخذُل مَن خَذَلَه`` . گفتار بلال درباره غدیر بلال مؤذن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر پیمان غدیر و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از ثابت قدمان بود. او درباره غدیر با یادآوری آیه ای از قرآن چنین می گوید: خداوند تعالی می فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لاتُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدیِ اللّه ِ وَ رَسُولِهِ»؛ یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و پیامبر پیش تر نروید»، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای پسر عمویش پیمانی بست که تا قیامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدیر خم مولا و صاحب اختیار ما قرار داد. چه کسی جرأت دارد در برابر صاحب اختیار خود، با دیگری بیعت کند؟ علی علیه السلام ، دلسوزترین مردم برای امت پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دوازده نفر با اجازه امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گذاشتند در روز جمعه مقابل منبر در مسجد آن حضرت اجتماع کنند و آنچه درباره ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام می دانند بگویند تا بر مردم اتمام حجت شود. روز جمعه یکی پس از دیگری برخاستند و مطالبی گفتند تا نوبت به «ابوالهَیْثَم بن تَیِّهان» رسید. او گفت: «من گواهی می دهم که پیامبرمان، علی علیه السلام را در روز غدیر منصوب کرد. عده ای از انصار در این باره به گفتگو پرداختند که منظور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از این اقدام چه بود و در این باره سخن بسیار گفتند. لذا عده ای را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرستادند و در این باره سؤال کردند. حضرت فرمود: به آنان بگویید: علی بعد از من صاحب اختیار مؤمنان است و دلسوزترین مردم برای امت من است``. گفتاری از ابوایوب انصاری امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بودند که مردی وارد شد در حالی که نشان سفر در وی دیده می شد. عرض کرد: سلام بر تو ای مولا و صاحب اختیار من، حضرت فرمود: این کیست؟ عرض کردند: اَبُواَیّوب انصاری. حضرت فرمود: راه برایش باز کنید. مردم راه باز کردند و جلو آمد و عرض کرد: از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ». سخن مالِکِ بن نُوَیْرِه درباره غدیر مالِک بنِ نُویره رئیس قبیله بنی حُنیفه بود که در اطراف مدینه سکونت داشتند. او از حاضران در غدیر بود و همه واقعه را به چشم خود دیده و به قبیله خود بازگشته و برای آنان شرح داده بود. پس از انتشار خبر رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مالک به عنوان رئیس قبیله برای تجدید عهد با مولای خود امیرالمؤمنین علیه السلام به مدینه آمد و یکسره به مسجد رفت و صدا زد: «بیعت علی علیه السلام در روز غدیرخم را فراموش کرده اید»!
یکشنبه 91/8/14 .:. 8:17 عصر .:. احمد
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|